مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیه السلام
او که دل کـشتۀ چـشمان سیاهش باشد میرود کوفه، خدا پشت و پناهش باشد شب غربت شد و اشکم شده جاری از نو سـوزش قـلب من از آتـش آهـش باشد خواب دیده ست پی قافلهاش مرگی را چه قرار است مگر بر سر راهش باشد؟! آه انگار قرار است که در این صحرا تیـر و شمشیر پـذیـرای نگـاهش باشد نیـزهها منتظر روی چنان خورشیدش سنگ هم منتظر صورت ماهش باشد چه گـناهی زده سر از دل مولا؟ شاید اینکه فـرزند عـلی بوده گـناهش باشد خواب دیدم که دو دست است جدا از پیکر نکند دست عـلمدار سپاهش باشد…؟! |